با دو میلیون تومان کارآفرین شوید/ من خانم رزماری هستم
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۶۳۴۳۰
یک لیسانسه معلول بودم؛ مهندس فناوری گیاهان دارویی! بدون سرمایه آنچنانی. من بودم و 2 میلیون تومان پول نقد. یک دیگ سنتی خریدم و تولید عرقیجات گیاهی را در گوشه ای از خانه شروع کردم. حالا دو کارگاه بزرگ دارم و ده ها کارگر معلول.
مجله فارس پلاس؛ عطیه اکبری: تا قبل از تهیه این گزارش نمی دانستیم یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان برند معروف گیاهان دارویی در ایرانT یک بانوی معلول 45ساله است و همه کارگران کارگاهش هم معلول هستند، نابینایان و معلولان جسمی و حرکتی و البته دخترانی متفاوت که یکی از آنها مبتلا به نانیسم است و آن یکی صورتی کاملا سوخته دارد و بزرگ ترین کابوس زندگی همه آنها یعنی بیکاری، با شاغل شدن در این کارگاه به پایان رسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سرپرست نانیسمی کارگاه
اولین کارگاه او در جنوب تهران است. وارد کارگاه که می شویم شامهمان پر می شود از عطر گیاهان دارویی و با صدای دختری جوان یادمان می آید برای چه به این کارگاه آمده ایم: «کاری داشتید؟» پشت میز نشسته و مشغول حساب و کتاب است. سلام می کنم و سراغ خانم آجرلو را میگیرم. می گوید: «من سرپرست کارگاه هستم. امری داشتید در خدمتم.» از روی صندلی که بلند می شود و می ایستد متوجه می شوم «نانیسم» است. روی نزدیک ترین صندلی می نشینم که این اختلاف قد به چشم دختر جوان نیاید و راحت تر با هم گپ بزنیم. می پرسم چند وقته اینجایی؟ می گوید:«سه سالی می شود که در کارگاه، مشغول به کار شدهام.»
زمان می برد تا یخ کلامش آب شود. هنوز سر و کله خانم کارآفرین پیدا نشده برای همین این فرصت را از او نمی گیرم. بعد از چند دقیقه گپ و گفت با هم وارد کارگاه می شویم. دیگ در حال جوشیدن است و بوی خوش دارچین همه جا را پر کرده است. روی پله نزدیک دیگ می ایستد و به سختی در دیگ را باز می کند. مراحل تهیه عرق دارچین از گیاه را برایم توضیح می دهد. با احتیاط از او سوال می کنم: «برایم جالب است که یک خانم جوان سرپرست کارگاه شده است.»
هیمن طور که در دیگ را می گذارد می گوید: «اینجا در این کارگاه همه آدم ها از یک جنس هستند. یکی پاهایش لنگ می زند و یکی دستانش ناتوان است. من هم که از همه بدتر، نانیسمی هستم. در طول این سال ها هیچ کس من را ندید، حتی خانواده ام. مردم هم با نگاه های معنادارشان تحقیرم کردند، اعتماد به نفسم را گرفتند. روزگار برایم به سختی می گذشت تا اینکه خدا، خانم آجرلو را سر راهم قرار داد و به من اعتماد کرد، به قد کوتاه تر از کوتاهم، حتی به جسارت و تجربه نداشتهام. وارد اینجا که شدم زمان برد تا راه بیفتم. به دلیل شرایط جسمی، سرعت کار من کندتر از بقیه است اما وقتی خانم آجرلو کارگاه کرج را راه اندازی کرد، اداره اینجا را به من سپرد و بهترین اتفاق زندگیام رقم خورد. حالا بسیاری از مشکلات یک دختر نانیسمی به قوت خودش باقی است اما اعتماد به نفسی که آن را سال ها قبل از دست داده بودم به من برگشته است و توانمند شدهام. از این مهم تر اینکه خانم آجرلو من را در کارگاه شریک کرده است با همان سرمایه اندکی که داشتم.»
کارگری با صورت و دستان سوخته
مشغول گپ زدن با سرپرست متفاوت این کارگاه هستیم که دختری با چهره ای عجیب وارد سالن می شود. سوختگی شدید، صورتش را از حالت عادی خارج کرده است. یکی از دستانش هم انگشت ندارد. نامش رقیه است، وقتی متوجه می شود خبرنگارم فامیلیاش را نمی گوید و خواهش می کند تصویری هم از او منتشر نکنیم. می پرسیم اینجا چه می کنی؟ جواب می دهد: «هر کاری لازم باشد؛ بازاریابی، تمیز کردن گیاهان و آماده کردنشان برای عرقگیری، بسته بندی محصولات و...»
بعد از این توضیحات، بیمقدمه ماجرای زندگی اش را روایت می کند؛ «کودک که بودم در اثر یک اتفاق دچار سوختگی شدید شدم. وضعیت صورت و دستانم را هم که می بینید. زندگی برایم سخت بود. بزرگ تر که شدم به دلیل اوضاع صورت و دستانم جرات حضور در محیط های اجتماعی را نداشتم و گوشهگیر و منزوی بودم، هیچ کسی هم کاری را به من محول نمی کرد، تا اینکه خانم آجرلو از من خواست در محیطی با آدم هایی مثل خودم مشغول به کار شوم. دعای خیرم همیشه بدرقه راهش است.»
من مهندس رُزماری هستم
« من خانم رُزماری هستم.» تعجب می کنم از شنیدن این فامیلی. حتما تعجب را از چهره ام خوانده که بلافاصله می گوید: «در کارگاه هایم معروفم به خانم رزماری، خاصیت رزماری نشاط و انرژی فوق العاده است، این لقب را بر و بچه های کارگاه به من دادند.» این را که می گوید متوجه می شویم صاحب کارگاه و همان کارآفرین پرتلاش است؛ «نگار آجرلو» به سختی اما با سرعت راه می رود. ما هم سریع می رویم سراغ اصل ماجرا و می پرسیم چه شد سر از عرقیجات گیاهی درآورید و کارآفرین شدید؟
از دوران کودکی شروع می کند: «وقتی 4 ساله بودم فهمیدم نمی توانم مثل آدم های دیگر زندگی کنم. پای چپم در اثر فلج اطفال از کار افتاد و لذت دویدن و درست راه رفتن برای همیشه از من گرفته شد. 10 سالم که بود مادرم را هم از دست دادم و معلولیتم بیشتر از قبل به چشمم آمد. 17 سالم بود که ازدواج کردم. بچه دار شدم اما تصمیم گرفتم درسم را ادامه دهم. دیپلم گرفتم. وقتی فرزند دومم به دنیا آمد و بزرگ شد، در کنکور شرکت کردم و سال 1391 بود که در رشته مهندسی فناوری گیاهان دارویی تحصیلات دانشگاهی را آغاز کردم. در همه این سال ها معلولیت پای چپ من هیچ وقت مرا از زندگی عادی ام دور نکرد. هر چند گاهی اوقات بار سنگین نگاه های اطرافیان برایم عذابآور بود اما به تلخی این نگاه های پر از ترحم هم عادت کردم و دیگر برایم نبود که چطور من و معلولیتم را تفسیر می کنند.»
با 2 میلیون تومان سرمایه شروع کردم
«سال آخر دانشگاه بود که تصمیم گرفتم به گرفتن مدرک لیسانس و پسوند خانم مهندس اکتفا نکنم. طرحی برای راه اندازی کسب و کار و تولید عرق های گیاهی همراه با توجیه اقتصادی اش نوشتم و به دانشگاه ارائه دادم.درسم تمام شده بود اما نمی توانستم از گیاهان دارویی جدا شوم. سرمایه ای برای راه اندازی کارگاه یا کارخانه تولید عرق های گیاهی و دارویی نداشتم. من بودم و 2 میلیون تومان پول نقد. یک دیگ سنتی خریدم و گوشه ای از خانه، کار عرق گیری از گیاهان را با وسواس خاصی آغاز کردم. تهیه مواد اولیه برای من که یک معلول بودم کمی سخت بود. اما با همه سختی هایش جنگیدم. خالص بودن عرق های گیاهی اصلیترین دغدغه من بود. موضوعی که آن زمان و حتی همین حالا، دلال های داروهای گیاهی بهایی به آن نمی دهند و برای به دست آوردن سود بیشتر، عرق خالص را تولید نمی کنند. عرق های گیاهی تولید شده کارگاه یک نفره من خالص بود و اثر درمانی بهتری داشت، برای همین خیلی زود مشتری های ثابتی پیدا کردم و بعد از گذشت یک سال، یک دیگ سنتی به 5 دیگ تبدیل شد و یک کارگاه راه اندازی کردم.»
در این کارگاه به روی کارگران معلول باز است
نوبت به اشتغالزایی که رسید تصمیم گرفت دست کسانی را بگیرد که مثل خودش بودند؛ معلول! با دغدغه کار و هزار و یک مشکل ریز و درشت؛ ماجرای استخدام کارگران این کارگاه شنیدنیست؛ «من روزهای سختی را گذراندم و می دانستم سخت ترین کار دنیا برای یک معلول پیدا کردن شغل است. خیلی ها گفتند کارگاه تو با معلولان نمی چرخد، شکست می خوری و همه زحماتت به باد می رود. ناراحت می شدم از شنیدن این جملات. چون خودم دست تنها با وجود معلولیت کارگاهم را راه انداخته بودم. 6 معلول را برای کار در کارگاهم انتخاب کردم، معلولان جسمی و حرکتی که درست نمی توانستند راه بروند، یک دختر نانیسمی که روحیه اش را حسابی باخته بود. دو نابینا هم برای انجام کارهایی که از عهده شان برمی آمد مثل چسباندن لیبل به شیشه عرقیجات گیاهی و بسته بندی آنها برای ارسال به فروشگاه ها.»
هر روز یک هزار لیترعرقیجات گیاهی تولید می کنیم
راه اندازی کارگاه کوچک، بانوی 45 ساله را راضی نمی کرد، طرح های بزرگی در سرش بود، راه اندازی کارگاه تمام صنعتی عرقیجات گیاهی با ظرفیت تولید روزی یک هزار لیتر. اما خودش می گوید روزی که طرح توجیهی راه اندازی این کارگاه بزرگ را به جهاددانشگاهی دانشگاهی که در آن درس خوانده بودم ارائه دادم فکرش را هم نمی کردم با آن موافقت کرده و برای سرمایه گذاری اعلام آمادگی کنند. آجرلو می گوید: «بعد از بعد از چند ماه، کارگاه بزرگ صنعتی در کرج راه اندازی شد و با اشتغال در این کارگاه، کابوس بیکاری برای 10 جوان دیگر هم به پایان رسید.»
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: گیاهان دارویی فناوری رزماری معلول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۶۳۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهرهگیری از گیمیفیکیشن در برنامهریزی شهری
استفاده از گیمیفیکیشن در طراحی و برنامهریزی شهرهای امروزی بسیار رایج است و حتی میتوان پیش از اجرای طرحها در دنیای واقعی، آن را در بازیهای ویدئویی مورد آزمایش قرار داد.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، گیمیفیکیشن شامل استفاده از عناصر بازی و اصول طراحی برای ایجاد تجربیات جذاب و انگیزشی برای اهداف مختلف است و در برنامهریزی شهری میتواند ابزاری قدرتمند برای افزایش مشارکت عمومی، آگاهی و بازخورد در مورد پروژهها و موضوعات مختلف باشد.
امروزه در بسیاری از شهرهای جهان برای توسعه پروژههای شهرسازی از بازیهای کامپیوتری محبوبی همچون فورتنایت (Fortnite)، ماینکرافت (Minecraft) و ردپای شهر (UrbanFootprint) استفاده میشود. به نظر میرسد شبیهسازهای رایانهای با تکیه بر شهود و کاربرد گسترده، ابزار جدید و مهمی در برنامهریزی شهری هستند که از این طریق شهروندان را به مشارکت دعوت میکنند و پروژههای برنامهریزیشده را سرگرمکننده میسازند. کاربرد بازیهای شبیهسازی شهری در زندگی واقعی نشان میدهد که برنامهریزان شهری درنهایت همیشه به ورودیهایی نیاز دارند که شهر به آنها تعلق دارد و این ورودیها شهروندان هستند.
بازی برنامهریزی شهریبازیهای ویدئویی شبیهسازی شهر با توجه به دشواری ایجاد تعادل در سیستمهای پیچیده، چندین دهه است که بازتابی از نحوه درک شهرها بوده و بهتدریج به تغییر برنامهریزیهای استراتژیک، مدیریت منابع یا معیارهای ارزیابی ابتکارات مختلف برای شهرهای فیزیکی و مجازی منجر شده است. ساختوساز شهرها نیز در طول تاریخ بهتدریج پیچیدهتر شد، تا جایی که تبدیل به یک شبکه متراکم از تعاملات شده است.
بیشتر شبیهسازها هنوز روی جادهها و بزرگراهها تمرکز میکنند، با این حال بهتدریج نگرانیهای دیگری در میان شهروندان شروع به ظهور کرد که در نهایت به بازیهای ویدئویی منتقل شد و مطابق آنها مردم سراسر جهان خواستار تغییر شیوههای جابهجایی، انرژی و فعالیتهای محلی، همچنین مدیریت کارآمد زباله (ترجیحاً دور از مناطق مسکونی) و شهرداران به استفاده از فناوری برای مدیریت شهرها ملزم شدند.
تقاضای شهروندان برای خدمات بهداشتی، آموزشی، نظافت و مواردی از این قبیل نیز یک امر ثابت در برنامهریزی شهری است، بنابراین خیلی زود بازیهای ویدئویی ظهور کردند که شهروندان در آنها میزان رضایت یا نارضایتی خود را از مدیریت نشان میدادند.
بازیهای شهرسازی بهتدریج ابعاد و شاخصهایی را اضافه کردند که شامل محیط زیست، حاکمیت، اقتصاد، انسجام اجتماعی، سرمایه انسانی، گسترش بینالمللی، فناوری و مواردی از این قبیل بود و سیستمهای مدیریت شورای شهر با نمونههای بازی، دیجیتالی شد.
بازیهای ویدئویی امروزی به پیچیدگی پانلهای مدیریت شهری هستند و سطح دشواری آن به میزان قابلتوجهی افزایش داشته است. سطح پیچیدگی این بازیها بهحدی بالا رفته است که با دوقلوهای دیجیتالی شهرهای واقعی رقابت میکنند. پیچیدگی و تراکم روابط اکوسیستمیک شهرها در این بازیها افزایش داشته و تغییر هر یک از متغیرها، برای مثال بهبود حملونقل، بدون تأثیرگذاری بر دیگر موارد غیرممکن است.
از سوی دیگر بازیکنان این بازیها همانند شوراهای شهر باید با تعداد بیپایانی از وظایف چالشبرانگیز مقابله کنند. یک روش جالب برای مقایسه رابطه بین بازیهای ویدئویی برنامهریزی شهری و برنامهریزی شهری واقعی به این شرح است که بازیکنان ساعتها تلاش میکنند تا شادی شهروندان دیجیتال خود را به حداکثر برسانند و دادههای بیشتری نسبت به بسیاری از مدیران شهری در چند دهه پیش در دسترس دارند.
طراحی شهرها با ماینکرافتماینکرافت یکی از محبوبترین بازیهای کامپیوتری در جهان است که بازیکنان را دعوت میکند دنیای ساختمانها، دهکدهها و دیگر عناصر فضایی خود را بسازند. هر ماه بیش از ۱۱۰ میلیون نفر ماینکرافت بازی میکنند، اما میتوان از آن برای برنامهریزی شهری نیز استفاده کرد.
یک مدیر پروژه سوئدی در سال ۲۰۱۳ به اجرای تعدادی از پروژههای برنامهریزی شهری با استفاده از ماینکرافت پرداخت. این اقدام منحصربهفرد شامل کارگاههای مشارکتی انجام گرفت که طی آن ساکنان تشویق میشدند به همراه کارشناسان از این بازی کامپیوتری استفاده و فضاهای عمومی را طراحی و بازطراحی کنند. این قبیل پروژههای محلهای سازماندهندگان را قادر میسازد بافت شهری محیط خود را تغییر دهند.
امروزه نیز کارگاههای بسیاری در این زمینه برگزار میشود. شرکتکنندگان در این کارگاه همیشه اعضای جامعه محلی هستند. در اصل از افرادی برای شرکت در این کارگاهها دعوت میشود که ساکن محیطهای اطراف فضاهای عمومی شهرها و کارشناسان واقعی موقعیتهای محلی هستند. در این کارگاهها همچنین از همه ذینفعان پروژه، معماران، شهرسازان یا برنامهریزان شهری بهعنوان شرکتکنندگان کلیدی دعوت میشود تا بتوانند در طول کارگاه به صحبتهای شرکتکنندگان گوش دهند و جهت پروژههای شهری را تعیین کنند.
استفاده از ماینکرافت دو دلیل دارد، اول اینکه برای نسلهای جوانتر که میتوانند از طریق بازی در موضوعات شهری و فرآیندهای مشارکتی قرار گیرند، بسیار جذاب است. دلیل دوم اینکه این بازی یک ابزار بسیار آسان برای استفاده محسوب میشود. مخاطبان ماینکرافت از هر رده سنی و فرهنگی هستند و در عرض ۲۰ دقیقه میتوان آن را به افراد بیسواد نیز آموزش داد.
این کارگاهها به جوانان میپردازد، اما از همه گروههای سنی دیگر نیز دعوت میکند و قصد دارد شکافهای دیجیتالی و نسلی را پر کند. این واقعیت که کودکان اغلب به شرکتکنندگان بزرگتر یاد میدهند که چگونه از ماینکرافت استفاده کنند، به پویاییهای جالبی منجر میشود.
با این حال از آنجا که ماینکرافت برای معماران و برنامهریزان شهری در نظر گرفته نشده است، جزئیات کافی برای برنامهریزی ایجاد ساختمانها یا محلهها را ارائه نمیدهد. بنابراین زمانی که پروژهای از یک کارگاه طراحی مشارکتی توسط شورای محلی تصویب شد، مسائل فنی به برنامهریزان شهری واگذار میشود.
طراحی شهری به کمک بازی Cities:SkylinesCities:Skylines نمونه دیگری از بازیهای برنامهریزی شهری است. این بازی کامپیوتری محبوب به دلیل جزئیاتی که دارد، بسیار مورد علاقه برنامهریزان شهری است و حتی توسط شهر استکهلم در برنامهریزی یک منطقه شهری جدیدی مورد استفاده قرار گرفته است. Cities:Skylines در کنار سایر شبیهسازهای شهرسازی، یک محیط کم استرس را برای توسعه یک شهر ارائه میدهد که کیفیت زندگی را برای شهروندان و حل مشکلات به هنگام بروز مشکلات زیرساختی و اقتصادی فراهم میکند. بسیاری از برنامهریزان شهری از این بازی برای نمایش ایدههای برنامهریزی و آزمایش آنها استفاده میکنند.
حضور یک متخصص فضای عمومی در کارگاههای برنامهریزی شهری این بازی برای راهنمایی شرکتکنندگان بسیار مهم است. این متخصص بهعنوان مثال راههای مختلفی را برای افزایش امنیت و در عین حال طراحی یک فضای عمومی محبوب پیشنهاد میکند که شاید پیش آن هرگز تصور نشده بود.
توجه به این نکته ضروری است که بازیهایی مانند Cities:Skylines نشان میدهد که چه مشکلاتی در برنامهریزی شهری در دنیای واقعی وجود دارد. این امر با نحوه شروع ساخت شهر با اتصال مجموعهای از جادهها، خیابانها و بزرگراهها به ورودیهای اصلی و بخشهای از قبل موجود شهر توسط بازیکنان نشان داده میشود.
گیمیفیکیشن در شهر هوشمندشهرهای هوشمند نیز میتوانند به لطف بازیهای ویدئویی، پیادهسازی مدلهای دیجیتالی مانند دوقلوهای دیجیتال را قبل از استفاده در شهرهای واقعی مورد آزمایش قرار دهند. گیمیفیکیشن افزوده مهمی به ایدهآلهای شهرهای هوشمند محسوب میشود و طراحی مشارکتی بخش مهمی از این فرآیند است. با استفاده از بازیهای رایانهای رایج و آسان برای یادگیری، شهروندان میتوانند با هزینه و تلاش کم به تغییر محیط شهری خود برای همه افراد درگیر در فرآیند برنامهریزی کمک کنند. نتایج برنامهریزی شهری مشارکتی از طریق گیمیفیکیشن میتواند بخشی از طراحی شهر هوشمند باشد و در آینده، این امکان وجود دارد که هر شهروند در یک شهر هوشمند به اپلیکیشنی دسترسی داشته باشد که در آن نهتنها میتواند اخبار را ببیند و به مسائل شهر خود رأی دهد، بلکه بتواند در برنامهریزی ایدهها و ابتکارات نیز مشارکت داشته باشد. گیمیفیکیشن یک راه بسیار مناسب برای درگیر کردن بخشهای بزرگی از مردم و جمعآوری نظرات آنهاست.
در واقع طراحی شهری و برنامهریزی فضاهای عمومی با ایجاد اجتماع و زیستپذیری برای شهروندان همراه است. عناصر شهر هوشمند میتوانند به بهبود و افزایش این جنبهها کمک کنند، اما اگر شهروندان از فضاها استفاده نکنند، هوشمندیها بیهوده خواهد بود. بنابراین حمایت و توانمندسازی مشارکت شهروندان از طریق بازی در طراحی شهری میتواند راهکار مناسبی باشد، چراکه جوامع در مرکز این فرآیند قرار دارند.
کد خبر 750503